سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبوتر نیـــــــــــــــــــــــوز

و خدایی که در این نزدیکی است...

طنز یعنی شکم های گرسنه ی آفریقایی و گندم هایی که آمریکا به دریا ریخت!

طنز یعنی مرگ کودک بی گناه آفریقایی مهم نیست اما اعدام"سارا" ی جانی و آدمکش حقوق بشریت را به خطر می اندازد!

طنز یعنی شکم های برآمده از مک دانلد و بچه های چوب خشک سیاه...

چه می خواهید؟!

از این ها طنز تر؟...

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی..

آدم ها بشتابند لطفا! بی تصویر...چه جای لبخند است!


نوشته شده در یکشنبه 90/5/30ساعت 4:25 عصر توسط کبوتر رضوی نظرات ( ) | |

 

به نام حق

****....چیزهایی که نوشته ام تلفیقی است از واقعیت و خیال. در نتیجه از پذیرش هرگونه امر به معروف در زمینه ی نحوه برخورد ها معذورم...اصلا!بلبلبلو

**میگم دیدی مشهد منفجر شد؟ میگه نه... میگم پ نه پ این همه چراغونی و جشن خیال کردی برای کی بود؟شوخی

**میگم دیدی همه ی بزرگان به خاطر من میومدن حرم؟ میگه نه .... میگم پ نه پ این همه آدم به خاطر کی میومد اونجا ؟شوخی

***سرپرست بسیج مسابقه گذاشته...میگم بچه ها سازمان سنجشم بی کاره میره دکترا رو واسه سوال کنکور جمع میکنه هااااااااااا. تا وقتی آقای .... هست چه نیازی هست به اونا... سوال طراحی کرده خاله سوسکه توش می مونه. شمام فیض ببرید.جالب بودمدرک داشتن

**سوال اول پوزخند

**میگه ویژه نامه صادقانه که بهتون دادیم شماره چندمش بود؟ خیلی خنده‌دارمیگم آقای... این چیزی که پرسیدید واجب بود ؟ مستحب بود ؟ هر دو گزینه ؟ هیچ کدام؟ واقعاااااااااااااااا؟

**سوال دومپوزخند

میگه کی بهتون گفت پدر مادرتون فراموش نکنین؟ خیلی خنده‌دارجواب : مسئول بسیج شهرستان در جلسه ی توجیهی....خیلی خنده‌دار جواب های من : خدا ، 124000 پیامبر ، مامان و بابا ، معلم ها ، همه ی گزینه های موجود ، همه ی بنی بشر .... هیچ کدامخیلی خنده‌دار

**سوال سومپوزخند

این جمله از کیست (و در مورد چه کسی گفته شده است؟)

کبوتر اگر بودم، ای آقای خوبی ها ، دست های پر از دریای تو را هر روز هزاران بار عاشقانه بوسه باران می کردم و در این بوسه ی شیرین ، تا اوج آبی خدا غرق می شدم. دست های تو ای مهربان رئوف ، نرم تر از نسیم سحر ، نوازش می داد بال های خسته ی مرا...

·         لازم به ذکره من این مطلب رو داده بودم به بسیج . اونا هم زده بودند روی جلد ویژه نامه ای که دادند.

گزینه ها

1.       کبوتر 2. خل 3. اشتباه کردم مطلب نوشتم 4. همه رو خل کردم خودم خبر ندارم

******************

**به نظرتون وقتی جواب می دادیم چه اتفاقی می افتاد؟

1.       میگفتن دستتون بالا نکردین

2.       دستتون بالا کردین ولی صبر نکردین بهتون اجازه بدیم جواب بدین

3.       زیاد جواب دادین حساب نمیشه

4.       این سوالا 500 تومنیه... 5000 تومن سرکاری بود

5.       همه تون با هم گفتین جایزه نمی گیرین

**به نظرتون بعد از این تشویق های بی شائبه چی می گفتن؟

1.       متاسفانه اطلاعات مذهبی شون کمه

2.       نباید بهشون جایزه بدیم

3.       واقعا جای تاسف داره هیچ کدوم هیچی بلد نیستن

4.       ما سرپرستا چقدر بی خودیم. این گزینه رو عشق استخیلی خنده‌دار

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 90/5/2ساعت 7:27 عصر توسط کبوتر رضوی نظرات ( ) | |